• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : جشن خداحافظي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حالا ديگه 

    اين قصه هم رسيده به پايان خداحافظ
    جان شما و خاطره هامان خداحافظ
    من ميروم بدون شما اما دعايم کنيد
    در اولين تراوش باران خداحافظ


    + مهسا 

    vaghean ziba bod aghaye shahidi
    + shahidi 

    اول مهر سال 86،نخستين روزي بود كه پاي در دانشگاه يزد گذاشتيم

    در اين بين ما بوديم و چهار سال،چهار سالي كه الان مي بينم مثل يك چشم بر هم زدن گذشته است..

    ديگر نه دانشجو خواهيم بود،نه درسي خواهيم داشت،نه تمريني خواهي نوشت،نه سر كلاسي خواهيم رفت،نه كنفرانسي خواهيم داد و نه پروژه اي را به سرانجام خواهيم رساند.

    ديگر حتي امتحان و استرس داشتن هم برايمان آرزو خواهد شد،و روي صندلي هاي چوبي نشستن و با بغل دستي ها حرف زدن رويايي دست نيافتني.

    ديگر نه سر هيچ كلاسي كنجكاوانه به ساعت امان نگاه و آرزوي گذر زمان را خواهيم كرد و نه عاجزانه از استادي درخواست خواهيم کرد که چند فصلي از کتاب را حذف کنند.

    شايد آينده ها دلمان براي راهروهاي تنگ و طولاني دانشكده هم تنگ شود،براي اطلاعيه هاي رنگارنگ روي در و ديوار كه چهار سال بي تفاوت از كنارشان گذشتيم،براي راننده سرويس ها ،آشپزها ،باغبان ها و خدماتي هاي دانشگاه.....

    براي آب سردكن هايي كه هميشه آب اشان گرم بود،يا براي عابربانك هاي دانشگاه كه به ندرت ،ارايه خدمات به كارت هايمان، برايشان مقدور مي بود.حتي براي درخت و درختچه هاي حياط و سبزه هاي كوتاه و بلندي كه ساعت هاي بين كلاسي روي آن ها مي نشتيم و براي چگونه سپري كردن ساعت بعدي نقشه مي كشيديم.

    حال نميدانيم چراولي اين بار به جاي اينكه از يادآوري شان بخنديم،بغضي غريب گلوي همه بچه ها را مي فشرد كه بايد تمام دل بستگي هايشان در اين دانشگاه را رها كنند و بروند.

    نمي دانيم غم ديگر نديدن دوستان و استادانم را چگونه بايد التيام بخشيم؟و دوري از درس و كتاب و دانشگاه را چگونه؟ولي مي دانيم كه اكنون اين واقعيت تلخ،در جلوي چشمانمان قرار گرفته كه:

    خداحافظ دانشگاه،سراي چهار ساله خاطرات من.

    پاسخ

    خيلي خوب خاطرات گوشه و كنار دانشگاه را توصيف كرديد.خداييش دلمون خيلي تنگ ميشه.خيلي زود گذشت.........
    + عباس بقايي 

    سلام به همه دوستان صنعتي

    اميدوارم که حال همگي خوب بوده باشه، کار قشنگي بود، دستتون درد نکنه.

    خدا را شکر جشن خداحافظي هم خيلي خوب برگزار شد، از همه دوستان ممنونيم، ولي جا داره که از دکتر سعيدا و دکتر زنجيرچي هم تشکر کنيم که در اين جشن شرکت کردن،همچنين از خانمها کاکا و کاميار، مخصوصاً دکتر زنجيرچي که تا آخرين لحظات با ما بودن و دلسوزانه مسئوليت سنگيني رو قبول کردن(که خب شايد ممکن بود به نفعشون هم نباشه!!) ولي ما رو تنها نذاشتن...به داشتن چنين اساتيدي افتخار ميکنيم.

    دوران دانشجويي هم با همه فراز ونشيبهاش تموم شد.(عده اي ممکنه مشغول به کاري بشن؛عده اي هم ممکنه ادامه تحصيل بدن، عده اي هم (پسرا) ممکنه برن سربازي!)

    به هر حال از درگاه خداوند براي همگي تندرستي و بهروزي آرزو ميکنم و اميدوارم که آينده اي روشن و سرشار از موفقيت در انتظار همه باشه.

    «لحظه ها خاطره اند... زندگي شوق تمناي همين خاطره هاست...»

    پاسخ

    سلام ممنون از حضورتون.آره واقعا تشكر فراوان از حضور اساتيد محترم و خانم ها كاكا و كاميار.اميدوارم همه دوستان بعد از فارغ التحصيلي هم به ما سر بزنند و وخبراي خوبي از خودشون بدهند.
    + نگار 

    يعني به اين زودي تموم شد !!!!! من كه باورم نميشه

    ممنون از فيلمي كه براي دانلود گذاشتين ، وقتتون بخير

    پاسخ

    آره تموم شد دوران خوب دانشجويي!!!!خواهش ميكنم.
    + يك دوست 
    ميشه مثل يه قطره اشک بعضيا رو از چشمت بندازي
    ولي هيچ وقت نمي توني جلوي اشکي رو بگيري
    که با خدا حافظي بعضي ها از چشمت جاري ميشه

    پاسخ

    جمله معناداري بود!!!!مرسي دوست عزيز كه سر زدي.
    + Malih 
    اره خيلي خوشم اومد. خيلي خوب عکسا رو ميکس کرده بودي فقط بخاطر زيپ 99% اين فايل نشد extractش کنم. اما بازم مرسي از زحمتت
    + Malih 
    سلم محبوبه جون. بالاخره انتطار به سر رسيد و مطلبهاي خدافطي رو زدي. دستت درد نکنه . خسته نباشي گلم
    پاسخ

    خواهش ميكنم مرسي.اميدوارم خوشت اومده باشه
    + barootkoob 

    دانشگاه و خاطره هاش ، امتحانا و نمره هاش

    مديريت با رشته هاش ، حسابداري و کتاباش

    آخر ترم با فرجه هاش ، ميان ترم و دلهره هاش

    دفتر بسيج و اردوهاش ، انجمن هم با شعاراش

    حراست و بخشنامه هاش ، توصيه ها و قانوناش

    آموزش و درد سراش ، رسايي و پاس دادناش

    کتابخونه و شلوغياش ، با تغييرات نابجاش

    هر چي که بود تموم شد ، عمرمونم حروم شد؟

    نور علا نور شده ، مدرکمون جور شده

    با مدرکت شاد باش ، منتظر کار باش

    چه زود گذشت.......... چقدرم فيلمتون غمگين بود.

    پاسخ

    شعرت جالب بود.خوب ديگه داريم خداحافظي ميكنيم بايد غمگين باشه