• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : تولد شهريوريا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مهسا 
    الان كسي اينجا هست عايا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    + مهسا 
    سلااااااااام من تازه اومدمممم خيلي دوستون دارممممم

    سلام خوشحال ميشيم اگه به پاتوق ماهم سربزنيد
    + مهناز 
    مژده جون تولدت مبارك. انشالله هميشه و در تمام مراحل زندگيت موفق باشي. حالا بيا شمعا رو فوت كن.
    + Roya 


    دوستاي شهريوري تولدتون مبارک

    محبوبه جون مرسي از زحمتي که ميکشي

    پاسخ

    سلام رويايي خوبي؟ممنون
    + همكلاسي 
    چه خبر از ارشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    + نهال 

    tavalodeton mobarak. delam baraton tang shode . mahbobe to ke dastet to kare ye barname bezar dore ham jam beshim.
    پاسخ

    سلام...من ديگه اين كارو نميكنم...شما ها هماهنگ كنين منو هم دعوت كنين...ممنون
    + خبر خبر ... 
    خبر داغ... فردا نتايج نهايي ارشد مياد. قابل توجه دوستاني كه اخبار گوش نميدند.
    + م.احمدي 

    سلام،تولد همتون مبارک انشالله به اندازه ي يک عمر توي هر روزتون زندگي کنيد.

    خيلي وبلاگ خوشگلي داريد.

    پاسخ

    سلام ممنون همچنين براي شماهم اين آرزو را داريم
    + بخشايش 

    سلام خانم شيخ عليشاهي ببخشيد اين عکس ها چطور باز ميشه لطفا رو سايت بزارين تا بتونيم عکسا را ببينيم ممنون.
    پاسخ

    ايميلتونو لطف كنين تا رمزشو بگم...شرمنده...اگه قرار ياشه بذارم تو وبلاگ كه ديگه رمز نميذاشتم...به دوستايي كه ايميلشونو داشتم خبر دادم شما را نداشتم نتونستم بگم شرمنده
    + بخشايش 
    رمزي که گذاشتين براي ديدن عکس هاي چي بودين چي شدين چنده؟
    پاسخ

    سلام...ايميلتونو نداشتم براتون بفرستم..ايميلتونو اگه ميشه بهم ايميل كنين يا از آقاي خاني يا شهيدي بپرسين//ايميل من m_sh67h2@yahoo.com
    + saeede 

    شهريور گل داوودي

    جدي، متفکر و تا حدي انديشمند هستيد.
    در کارهايتان سرسختي و سماجت داريد و اين مسئله گاهي به ضرر شما تمام مي‌شود.
    به رغم آنکه شخص مهرباني هستيد اما برخي اوقات رگه‌هاي نامهرباني در شما نمايان شده که اين مسئله ديگران را آزار مي‌دهد
    .

    دوستان تولدتون مبارك

    + تولد 

    کودکي که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد مي گويند که فردا مرابه زمين مي فرستي اما من به اين کوچکي و ناتواني چگونه مي توانم براي زندگي آنجا بروم؟خداوند :از ميان فرشتگان بيشمارم يکي را براي تو در نظر گرفته اما و در انتظار توست و حامي و مراقب تو خواهد بود.کودک: من چطور مي توانم بفهمم که مردم چه مي گويند در حالي که زبان آن ها را نمي دانم؟.خداوند گفت: فرشته تو زيباترين وشيرين ترين واژه هايي راکه ممکن است بشنوي در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد که چگونه صحبت کني.کودک با ناراحتي گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟. خداوند براي اين سوال هم پاسخي داشت: فرشته ات دست هاي تو را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو مي آموزد که چگونه دعا کني .کودک ادامه داد: اما من هميشه به اين دليل که نمي توانم تو را ببينم غمگين خواهم بود.خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد، اگر چه من هميشه در کنار تو هستم.در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهايي از زمين به گوش مي رسيد. کودک مي دانست که بزودي بايد سفر خود را آغاز کند.پس سوال آخر را به آرامي از خداوند پرسيد: خدايا، اگر بايد هم اکنون به دنيا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو.خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهميت ندارد.(كه آن مادر است)



    + Malih 
    اي من فداي اين ذوق تو بشم مهشاد.
    آقاي شهيدي تشکر فراوان از شما دوست عزيزم
    + مرتضي 

    خبر فوري:

    تايج کنکور ارشد اومده!
    البته از نوع فراگيرش
       1   2      >