وبلاگ :
پاتوق مديريتي
يادداشت :
تولد بهمنيا
نظرات :
2
خصوصي ،
33
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
unknown
بعد از اجراي موفقيت آميز طرح تفکيک جنسيتي در سراسر اماکن خصوصي و عمومي کشور ؛ به بررسي روند رشد و نمو يک کودک (پسر) از مهد کودک تا پيري ميپردازيم :
اسم کودک را جواد در نظر ميگيريم که همراه با همکلاسي خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.
1) در مسير برگشت از مهد کودک :
لضا لضا (همان رضا ) مامانم ميخواد لنج (گنج) طلا بياره ها !
رضا : مامان چيه ؟!
2) 3 سال بعد در مسير رفت به مدرسه داخل سرويس مدرسه
راننده رو به بچه هاي داخل سرويس : همه زود چشاشونو ببندن داريم از کنار يه مدرسه دخترانه رد ميشيم!
جواد : رضا رضا ،
دختر
چيه ؟
3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفريح ؛ مدرسه راهنمايي
رضا : جواد من ديشب از بالاي پشت بوم يه چيزي تو حياط خونه همسايه ديدم.
جواد : چي ؟
رضا : دختر ! دختر ! بالاخره ديدم
جواد : جون مادرت ؟! يالاه بگو چه شکلي هستن اينا !
4) 4 سال بعد از قبلي! سرکوچه جواد اينا
رضا : جواد چيکار داشتي گفتي زود بيا
جواد : رضا ديشب يکي به گوشيم زنگ زد.صداش خيلي عجيب غريب بود.يواشکي حرف ميزد و ميگفت يه
دختره
و از من ميپرسيد آيا پسرم ؟!
رضا : تو چي گفتي ؟
جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !
5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه
جواد : رضا راسته ميگند پشت اين ديواره پر از دختره ؟!
رضا : آره منم شنيدم.ميشنوي دارن ميخندن! مگه اونا هم ميخندن ؟
6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاري
جواد : ببخشيد يعني الان شما واقعا يه دختريد ؟!
7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج
جواد : خوب الان بايد چيکار کنيم ؟!
خانم : هيچي ديگه ،خسته ايم بايد بخوابيم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!
8 ) خيلي سال بعد ، دوران کهولت
جواد : ديشب مادر خدا بيامرزم به خوابم اومد گفت نميخواهيد بچه بياريد ؟
خانم : از کجا بياريم.تو جهيزيه من که بچه نبود ، تو چرا نخريدي يه دونه ؟
9) خيلي سال بعد
سر انجام نسل ايراني ها منقرض شد….