• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : ازدواج
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه دوست 
    هنگامي که آلبرت انيشتين شاغل در دانشگاه پرينستون بود ، يک روز قرار بود به خانه برود
    ولي او آدرس خانه اش را فراموش کرده بود. راننده تاکسي او را نمي شناخت.
    انيشتين از راننده پرسيد آيا او مي داند خانه اينشتين کجاست.
    راننده گفت : "چه کسي آدرس اينشتين را نمي داند؟ هر کسي در پرينستون ادرس خانه انشتين را ميداند.
    آيا مي خواهيد به ملاقات او برويد؟" . اينشتين پاسخ داد :" من اينشتين هستم.
    من آدرس منزل خود را فراموش کرده ام، مي توانيد شما مرا به آنجا ببريد؟"
    راننده او را به خانه اش رساند و از او هيچ کرايه اي نيز نگرفت.