با سلام
من چندتا سوتي دادم که مردونه است و به دلايلي از گفتن اونا معذورم
من يه روز با دوستم سرشب ،شام رفته بوديم بيرون، و رفته بوديم يه جاي دنج و خلوت!
موقع شام يکي از اساتيد با من تماس گرفت و واسه اينکه جلوي دوستم کلاس بزارم ،گفتم آقاي دکتر الان تو يه جلسه خيلي مهمم و نميتونم صحبت کنم و بعدا باهاتون تماس ميگيرم!
بعد چند دقيقه يهو ديدم چندتا از بچه هاي اون رستوران خيلي برام آشنا هستند،تا اومدم به خودم ديدم همه صنعتياي 87 با اون استادي که تماس گرفتن همه اونجا هستن!
ادامه داستان و حال و روز من هم که ديگه معلومه!!!!!