• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : از اين درس و كتاب و استاد چه خاطره اي دارين؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + باروت كوب 
    يادمه سر كلاس دكترمهيني زاده بوديم كه يه جلسه گفت درس جلسه بعد رو پيش خواني كنيد و از اونجايي كه من رياضي رو دوست داشتم و درس انتگرال چندگانه بود رفتم و خوندم و جلسه بعد رسيد و استاد توي كلاس يه مسئله دادن و گفتن هركي حلش كرد بياد پا تابلو و من حل كردم ولي به دليل خجالتي بودنم در اوايل پاي تابلو نرفتم بعد استاد گفت هركي بياد يه نمره واسه حلش مي دم و منم يهو دل شير پيدا كردم و رفتم جلو و حلش كردم، بعدش استاد مسئله را وارونه كرد و گفت حالا بچه ها كي ميتونه جواب بده ، هركسي يه جوابي مي پروند شايد درست از آب دربياد اما نذاشت من حرف بزنم، بعدش گفت كه بچه ها ساكت و روبه من و با ذوق فراوان(مطمئن بود جوابو بلدم) پرسيد شما جواب بدين؟ و من كه جوابو نمي دونستم با كمال آرامش گفتم نميدونم و همه زدند زير خنده و استاد خورد تو ذوقش و گفت من يه نمره رو بهت نميدم ..... اينم از خاطره من
    پاسخ

    هه پس خوب استادو ضايع كردي....جالب بود