• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : از اين درس و كتاب و استاد چه خاطره اي دارين؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Malih 
    منم از دانشگاه فقط خاطرات سوتي هامو يادمه.
    1 نمونه : بچه ها يه بار يادتونه سر کلاس کنترل کيفيت دکتر صدرآبادي گفتم استاد امروز حوصله درس ندارم.استادم گفتن امروز منم حس ندارم و تو بايد بجاي من درس بدي. خلاصه يه صفحه بهم داد و گفت 10 دقيقه وقت داري که بخوني و درس بدي . کلي بچه ها بهم خنديدن.
    E پس وارونم حتما همه يادشونه .دي

    تازه بعدشم که ياد گرفته بودم بجاي پله سنگ ميگفتم سنگ و پله !!
    پاسخ

    تو كه كلا آخر سوتي هستي بعضي موقع ها ميزني رو دست نگار..دييي.جالب بود