• وبلاگ : پاتوق مديريتي
  • يادداشت : دفترچه خاطرات
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + un known 

    من كه از گفتن اسمم معذورم!!!!!!

    يه بار با بچه ها نشسته بوديم بحث در مورد استادي بود كه باهاش پژوهش داشتيم يكي از بچه ها گفت من يه بار تهران مسافرت بودم فرداش با اين استاد محترم كلاس حل تمرين داشتم از تهران سريع بليط قطار گرفتم برگشتم كه به كلاس حل تمرينش برسم. منم گفتم چقده.... من كه يزد هم هستم نميام سر كلاس حل تمرينش.

    در همون لحظه سرم كه به عقب برگردوندم همسر محترمشون نشسته بودن و با عصبانيت به حرفاي من گوش ميكردن

    پاسخ

    خوبه همه از اين سوتيا جلو خانواده محترم استاد دادن...نمونش خودم كه تعريف كردم
    + Malih 
    آره واقعا خدا بهم رحم کرد البته پسره هم بچه ي خوبي بود و از وجنات ترسيده ي من فهميد وي جي هستم
    + Malih 
    اي واي محبوبه چه سوتي اي!!!
    آقاي خاني هم با اين اعتماد به نفسش
    + Malih 
    حالا منم يه سوتي بدم !!
    البته من تا دلتون بخواد تو ايام دانشگاه سوتي دادم اما اون اوايل سوتي ها شديد تر بود ( در حد گاف). ترم يک اگر يادتون باشه بهمون يه کلاسور يادگاري دادن. که واسه گرفتنش بايد مي رفتيم دفتر نهاد رهبري. من .... هم تنهايي رفتم هديه رو بگيرم که به جاي دفتر نهاد اشتباهي رفته بودم توي خوابگاه آقايون. و متوجه هم نشده بودم. همين طور که داشتم مي رفتم بالا يه کم شک کردم آخه بوي وايتکس ميومد و در همين موقع يه آقاي جنتلمن با شلوارک اومد از پله ها پايين. من ازش سوال کردم و آفاهه فهميد من صفر کيلومترم بهم آدرس دفتر نهادم دهد
    پاسخ

    يعني آخرشه مليحه حالا خوبه زياد جلو نرفتي وگرنه..........
    + khani 
    نميشه که!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ

    يعني انقدر غيرقابل گفتنه؟!؟! .خوب بهتره نگين
    + khani 

    با سلام

    من چندتا سوتي دادم که مردونه است و به دلايلي از گفتن اونا معذورم

    من يه روز با دوستم سرشب ،شام رفته بوديم بيرون، و رفته بوديم يه جاي دنج و خلوت!

    موقع شام يکي از اساتيد با من تماس گرفت و واسه اينکه جلوي دوستم کلاس بزارم ،گفتم آقاي دکتر الان تو يه جلسه خيلي مهمم و نميتونم صحبت کنم و بعدا باهاتون تماس ميگيرم!

    بعد چند دقيقه يهو ديدم چندتا از بچه هاي اون رستوران خيلي برام آشنا هستند،تا اومدم به خودم ديدم همه صنعتياي 87 با اون استادي که تماس گرفتن همه اونجا هستن!

    ادامه داستان و حال و روز من هم که ديگه معلومه!!!!!

    پاسخ

    ديگه شما باشين نخواسته باشين كلاس بذاري.شما كه از سوتياتون همه جورش را ميگين از اون مردونه هاشم بگين ديگه.
    + khani 

    با سلام

    خانم محبوبه جسارت نشه اما

    خداييش بعد يه مدت امشب از ته دل خنديدم سوتي اولتون آخر سوتياست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخ

    سلام خوشحالم كه باعث شادي و طراوتتون شدم.شما خم اگه سوتي داشتين بگين تا ما هم شاد و باطراوت شيم.......
    + mahboube 
    يه سوتي ديگه هم دادم که ميدونم تا بگم همتون ميفهمين منظورم کي هست.فکر کنم ترم 3 يا 4 بودم کلاس آمار داشتم.يه يه ربعي منو دو سه تا از بچه ها زودتر اومده بوديم داشتيم باهم حرف ميزديم که من يه دفعه به بچه ها گفت :(بچه ها به نظرتون استاد فلاني(نام نميبرم ولي ارادت خاصي بهشون دارم)يه کم درباره اون موضوعي که ديروز تعريف کرد غلو نکرد؟!مگه همچين چيزي ميشه؟!)حالا تصور کنين اين حرفو من داشتم تو جمعي ميزدم که خواهر همون استادي که داشتم دربارش حرف ميزدم هم توش بود.واااااي منم غافل از اين موضوع ،همچنان داشتم به حرفام ادامه ميدادم که يکي از بچه ها با ايما واشاره خودشو کشت تا بهم بگه بسه ادامه نده منم چون تا اون موقع نميدونستم فلاني خواهر استاده ،منظور دوستمو متوجه نميشدم تا اينکه طرف خودش براي اينکه اوضاع بدتر اين نشه رفت بيرون.وقتي فهميدم قضيه چي بوده و من چي گفتم ديگه حتي روم نشد ازش عذرخواهي کنم.ولي اينو بگم من نسبت به اين استاد گرامي ارادت خاصي دارم و درساشون را خيلي خوب يادميگرفتم.اميدوارم اگه اين مطلب را ميخونن منو ببخشن.اينو هم بذارن پاي بي عقليم که هرچي سر زبونم مياد نبايد بگم.
    + مهسا 

    man khaili soty dadam nemidonam kodoma entekhab konam
    پاسخ

    اگه جرات داري به همش اعتراف كن مثل من......
    + مهسا 

    + mahboube 
    خوب اولين سوتي را خودم ميگم.يکي اينکه يه بار اون اولاي دانشگاه که جو دانشگاه بدجور گرفته بودمون رفتم تو دفتر يکي از اساتيد که اسم نميبرم خواستم هنگام ورودم بگم سلام استاد گفتم بسم الله الرحمن الرحيم.انقدر سرخ شدم خدارا شکر ديگه با اون استاد گرامي درس نداشتم.هروقت از دور مي بينمش ياد اون روزم ميفتم.