سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات - پاتوق مدیریتی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پاتوق مدیریتی
 
 
جمعه 91 فروردین 18 :: 6:53 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

 

سلام به همه دوستان

بازم دم خانم بکا گرم.... 

اما من بازم با چند تا عکس اومدم.

 این دفه خیلی بی مناسبتم نیست.

من و آقای صلواتی چند روز قبل از سال تحویل شانس اینو داشتیم که یک بار دیگه سر سفره هفت سین دانشجویی بشینیم. هفت سینی  که بچه های  سال پایینی انداخته بودن. چندتا عکس یادگاری هم گرفتیم. 

این که ما خیلی خوش شانس بودیم واضحه اما اینم باید گفت که ما خیلی بد شانس بودیم که سفره هفت سین اونا سین هشتمی داشت که سکوت دوستای خوبی مثل شما بود. سکوتی که حضور من و آقای صلواتی واسه شکستنش کافی نبود. 

به امید حضور دوبارمون دور هم!!!

 

 

 




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 دی 13 :: 11:58 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

سلام به همه اونایی که این روزا سرشون حسابی گرم کتابشونه  .

این روزا یاد آور روزای تلخ و در عین حال شیرین شبای امتحانو داره.

 واسه اینکه پاتوقم حال و هوای امتحانی بگیره  گفتم یه سری از عکسایی رو که از اون روزا دارمو  بذارم بد نباشه.

البته اگه می بینین تو اکثر عکسها خودمم حضور دارم واسه اینه که من عکسایی رو داشتم که خودم توشون بودم پس از این بابت معذرت میخوام.اگر کسی عکسی از اون روزا داره می تونه واسه یکی از اعضای پاتوق میل کنه تا به اسم خودش بذاریم تو وبلاگ.

بیشتر نمینویسم چون درس دارم!!!!

مشتاق دیدار همتونم.



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


 

کنترل پروژه
از درس کنترل پروژه .....هووووم خاطره خاطره....آهان استاد این درس که دیگه همه میشناسن استادی خوش برخورد و نمونه که در تصحیح اوراق هست برنده...استاد مروتی که جدا نمونه هستن هم از نظر اخلاق هم زمانی که برای دانشجو میذارن (چون میدونم این متنو میخونن یه وقت  فکر نکنین دارم خودشیرینی میکنم یا یه جورایی چاپلوسی نه حقیقت را عرض کردم که مطمئنم همتون هم همین نظر را دارین)....کلاس این درس یادمه خیلی شلوغ بود و ساعت 8 صبح شروع میشد و دوستان منضبط کلاس هم خوش خوشون تا 8:30 تشریف میاوردن
و استاد هیچ وقت از این کار بچه ها گله نمیکرد...یادمه یه بار اقای صلواتی حدودا ساعت 9 سر کلاس تشریف آوردن و چندتا از دوستاشون برای اینکه لبخندی رو لب سایر دوستان بشینه به ایشون با متلک گفتن خسته نباشین استادم که میدونستن ایشون از قصد دیر نیومدن در جواب اون دوست شریف گفتن حالا خوبه اومدن و مثل بعضیا انقدر غیبت نمیکنن.....خاطره ندارم یعنی خیلی یادم نمیاد...خوب شماها بگین

حفاظت صنعتی
درس حفاظت صنعتی.....چه درس شیرینی بود چه استاد نمکینی داشتیم چه ترجمه های آبکی بهمون میدادندروغ...چقدر آسون پاس میکردیم
دروغ...چقدر راحت استادش نمره میداددروغ....فقط کافی بود ترجمه را بدی گوگل ترجمه کنه یه بار میرفتی پیش استاد واسه تحویل کافی بوددروغ.....جملات تلقینی مورد نیاز جهت راحت تر پاس کردن این درس.

ولی یه خاطره دارم و اون اینکه روزی که میخواستیم کلاسو تعطیل کنیم و خیر سرمون رفته بودیم اونور حیا کمین کرده بودیم که استاد مارا نبینه و کلاس تعطیل شه اما انقدر بچه ها جیغ و ویغ و سروصدا کردن و بعضیا ساز مخالف زدن تا استاد از پشت ساختمون دراومد و جمع کثیری از دانشجوهاشو مقابلش دید که در حال توطئه علیه ش بودن .همه دست از پا درازتر به کلاس شیرین این استاد گرامی بازگشتیم و استاد مشغول دادن درس شیرین حفاظت صنعتی شد....راستی یادم رفت بگم استاد این درس کسی نبود جز دکتر بردبار...از بس این درس شیرین و خاطره انگیز بود اسم شریف استاد فراموش شد.....




موضوع مطلب :


مدیریت تولید:
یادمه این درس را اکثریت با دکتر زنجیرچی داشتیم.سرکلاس ایشون قرار بر این بود که هرکی دیر بیاد باید جلسه بعد با یه جعبه شیرینی بیاد.خدارا شکر دوستان هم که دلشون نمیومد کلاس خشک و خالی سپری بشه برای همین نوبتی کار میکردند و هرجلسه حداقل یه دیرکرد داشتیم و بساط شیرینی در اکثر جلسات به راه بود.....چیز دیگه ای یادم نمیاد کسی خاطره ای یادشه؟

مدیریت مالی:
مالی و دکتر دموری.....یادمه چندبار استاد را سرکار گذاشتیم تا رمز موفقیت را بهمون بگن.هرجلسه میگفتیم استاد قرار بود رمز موفقیت را بگید پس چی شد؟استادم میگفت مگه نگفتم؟میگفتیم نه و استاد هم که از بس کلاس داشتن یادشون نمیومد تو کدوم کلاس اینا را گفتن کدوم کلاس نگفتن واسه همین  دوباره شروع میکرد به گفتن این رموز موفقیت آمیز و همه خوشحال ازاینکه وقت داره میگذره و از درس و تمرین حل کردنای استاد خبری نیست البته من این کلاس را با 87ها داشتم و اونا هم که استاد پیچوندن کلاس بودن...حضور و غیابای استادم که دیگه میدونین چه جوری بود.یادمه دیگه ترمای آخر دل و جرات پیدا کرده بودیم از کلاس میرفتیم بیرون و نیم ساعت 45دقیقه بعدش که زمان گفتن رموز موفقیت استاد بود به کلاس برمیگشتیم تاهم از این رموز بی نصیب نمونیم و هم یه حاضری بخوریم برای روز مبادا..اگه الان یکی ازمون بپرسه یکی از اون رموز را بگیم فکرنکنم هیچ کی یادش باشه از بس که ذوق پیچوندن کلاس را داشتیم.....یه چیز دیگه این کلاسم که جالب بود استاد بعضی موقع ها مثل بعضی دانشجوها سرکلاس چرت میزد.

ریز نوشت : اگه جمله بندیام یه کم ایراد داره خرده نگیرین چون فی البداهه هرچی یادم اومده نوشتم و زیاد روش فکرنشده....

خاطره هاتونو ثبت کنین




موضوع مطلب :


بازم میخوام خاطره ها را زنده کنم منتها این بار با اسم بردن از درس ها و کتابا و اساتید که هرکی ازش یه خاطره هایی داره البته اونایی که این درسا را بیشتر یه بار گرفتن خاطره هاشون بیشتره پس خاطره ای چیزی یادتون اومد بگین.

تحقیق در عملیات:

یادش بخیر چه درسی بود یادمه نوشتن کلمه سیمپلکس برام خیلی سخته بود یا دندونه کم داشت یا مینوشتم سیمپکس ،سیمکس.به آخرای جزوه که رسید م دیگه مینوشتمsimplex 
....تحلیل حساسیت،تخصیص ،حمل و نقل،پله سنگ و.... که یادمه یه بار خانم گرزالدین اززبونشون دررفت بجای پله سنگ گفتن ماروپله ...استاد اکثریتمون تو این درس استاد میرفخرالدینی بودن که تنها درسی بود که شب امتحان تلاش زیادی براش نمیکردم و نمره نسبتا خوبی ازش میگرفتم از بس عالی درس میدادن..هرجا هستن موفق و موید باشن.چون 3 تا پژوهش داشتیم و همش از یه کتاب بود من کتابمو برای اینکه حملش آسونتر باشه سه قسمت کرده بودم و هربار قسمت مربوطه را همراه خودم میاوردم و از بار اضافم کم میکردم.

آمار:

چیزی ازش نمیگم چون خیلی ازش خوشم نمیومد مخصوصا احتمالاش که هیچ وقت یادم نمیاد احتمال داده باشم احتمال بدست اومده احتمالا درسته باشه.حرصم میگرفت هنوز سکه را یاد نگرفته بودیم تاسم قاطیش میشد که نور علی نور میشد.آمار1 را که اکثرا با استادمیرفخرالدینی داشتیم و آمار2 را بنده و چندتا ازدوستان بااستاد رضایی داشتیم که شخصا سر کلاس ایشون هیچی نمیفهمیدم میومدن معادله دو مجهولی را حل کنن ، مساله تو ذهن ما میشد 10مجهولی، بعد میپرسیدن فهمیدین ماهم برای اینکه این معادله دیگه مجهولاش بیشترِ این نشه کله یه منی را به نشونه تایید تکون میدادیم.(خوبه قرار بود هیچی نگم از آمار)

ریاضی:

این درس کلا خاطره داشت مخصوصا بااستاد دهقان نژاد یادمه سر کلاس این استاد شیطنت های من و رویاو بختی و شیخهاوعادلی کار دستمون داد و دوتا قربانی گرفت یکیش شیخها که باواسطه گری نجات پیدا کرد ویکی هم بختی که کاری نشد براش بکنی و استاد حذفش کرد. ما بقیه هم قصر دررفتیم.
ریاضی کاربردی هم که یه عده بااستاد مهینی زاده داشتن که همون نیمه های ترم یه میانترم از بچه ها گرفتن و کسایی که حدنصاب نمره را نیاورده بودن گفتن برید درسو حذف کنین و بیشتر از این وقتتونو تلف نکنین ایشاالله ترم بعد.
ولی ما با یه استاد دیگه داشتیم که از اساتید آموزش بودن سنگ تموم گذاشتن یادمه یکی تو کلاسمون بود که برای بار چهارم این درسو میگرفت که به مرحمت این استاد عزیز بالاخره موفق شد طعم شیرین پاس شدن توی این درس را بچشه..

کلا پته چندین و چندسالمونو ریختیم رو آب حالا منتظر خاطرات دروس بعدی باشید......خاطره هاتون را مرحمت کنین اینجا ثبت کنین ممنون میشم.




موضوع مطلب :


دوشنبه 90 مهر 11 :: 10:24 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

سلام

مدتی پیش یه عکس گذاشته بودم تو پاتوق و گفته بودم حدس بزنین کجاست .

هرچند خیلی استقبال نشد اما همون چندتا حدسیم که بود بد نبود.

عکس مورد نظر قسمتی از عکس تابلو فرش نصب شده تو سالن 6 علوم پایه بود که زمان کنفرانس پدیده های نوین بازاریابی دکتر روستا گرفته شده و تو عکسای زیر کاملا مشخصه.

فکر کنم همه ما حداقل یه بار تو این سالن رفتیم اما شاید خوب دقت نکردیم یا یکم کم حافظه شدیم.

در ضمن تو ی این عکسها چهره های آشنایی رو میبینیم که کلی خاطره سازن. واسه همشون آرزوی سلامتی و سعادت داریم.



 





موضوع مطلب :


شنبه 90 مهر 9 :: 3:38 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

سلام

توی عکسای دوران دانشگاه چرخ میزدم که به یه عکس برخوردم از ترم اول.

لااقل واسه ما پسرا این عکس کلی خاطره داره

عکس قبل از کلاس اصول حسابداری 1 استاد سپهر با دوربین موبایل آقای عماد مطهری گرفته شده که اکثرا با ایشون آشنا هستین.خود ایشون هم تو عکس حضور دارن(اولین نفر از سمت راست).

فضای پشت سرم که واضحه؛حیاط اول علوم پایه از سمت منابع طبیعی.لباسا هم که نشون میده هوا سرد بوده و چراغای روشن میگه که عکس وقت غروب گرفته شده.غروبی که شاید اون موقع با جمع ما خیلی غریب نبود اما حالا تصویرش غربت عجیبی داره!

درسته چهره ها خبر از زمانی دور میده اما تک تک  بچایی که تو عکسن با دیدن این عکس تنها و تنها یه چیز میگن :"انگار همین دیروز بود"

اگر کسی همچین عکسایی رو داره از ترمهای اولیه میتونه به ایمیل یکی از نویسنده ها ارسال کنه تا با نام خودش تو وبلاگ نمایش بدیم.

 

 

 




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 مهر 5 :: 5:4 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

سلام

حدس بزنین عکس زیر مربوط به کدوم قسمت دانشگاس؟این عکس یه جایی رو تو دانشگاه نشون میده که همه ما باهاش خاطره داریم .

حدس بزنین عکس چه چیزی رو و در کجا نشون میده.

فعلا نمیتونم راهنمایی بیشتری بکنم اما اگه دیدم نظرات خیلی پرت و پلاس یه راهنمایی میکنم.

اگه یه کم به حافظتون فشار بیارین خیلی سادس.





موضوع مطلب :


شنبه 90 مرداد 8 :: 2:14 عصر ::  نویسنده : آقای محمود رفیع زاده

 

دوستای عزیز سلام

 بنده؛محمود رفیع زاده قبل از هر چیز باید اینو بگم که دلم واسه تک تکتون تنگ شده حسابی ها....!ا 

والبته بعد از اون چیز:ا

خیلیا درخواست کرده بودن کلیپ های جشن فارغ التحصیلی رو بذارم تو پاتوق.ا



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


شنبه 90 تیر 25 :: 1:0 عصر ::  نویسنده : خانم شیخ علیشاهی

به این پست همیشه سر بزنین وخاطرات همدیگه را بخونین.
 هرکی از دوران دانشجوییش خاطره ای داره تعریف کنه یا اگه شجاعت گفتن سوتی هایی که تو دانشگاه داده را داره بیاد جلو اعتراف کنه.کلاً هرچی دل تنگش میخواد تو این پست بگه




موضوع مطلب :


1   2   >   
درباره وبلاگ


سلام به دوستان مدیریتی .امیدوارم از مطالب وبلاگ خوشتون بیاد. همکاری شما دوستان عزیز به جذاب تر شدن این وبلاگ کمک می کند.مطالب خود را به آدرس ایمیلم بفرستید تا در وبلاگ قرار داده و دیگران هم از خواندن آن لذت ببرند. اخبار بچه های مدیریتی(اعم از ازدواج، طلاق، تولد و دور از جون مرگ و میرو ...) را از این به بعد از این وبلاگ جویا شوید.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 145063
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
آهنگ وبلاگ